خواهر ناتنی من کریس همیشه به ماشین علاقه داشت.یک روز، او مال ما را شکست و من مجبور شدم آن را درست کنم. در حالی که روی ماشین کار می کردم، خواهر ناتنیم به زانو افتاد و کونش را آشکار کرد. من نمی توانستم مقاومت کنم و برای اولین بار او را لعنت کردم، که منجر به یک برخورد وحشیانه و شدید شد.